تیر 92 - گیوا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Blog Previous

همه کودکی ام را و تمام خستگی را تمام مادری ام را سوزاندم در هیزم وجود جنون آمیز و آنیت. من خاکسترم که پیکره انسانی گرفتم از آن روز می ترسم که بادی بوزد و خاکسترم را از هم بپاشد. چه روز خوبی است آن روز. فقط از هم پاشیدنش درددارد و دیگر هیچ.


[ دوشنبه 92/4/31 ] [ 11:12 صبح ] [ سهیلا پیرهادی ]

نشسته ام تنها و به غربت خویش می اندیشم . در کره ای خاکی ، کره ای سبز و آبی و کودکی که بیش از همه چیز دلواپسش هستم و شاید مادری که همیشه حسرت دیدنش، بودنش... اه چه مسخره می گذرد ثانیه شمار ساعت بزرگ.

عمریست گریه های لاغر خود را در گلویم انبار می کنم برای روز مبادا. اما کدام روز است روز مبادا؟

بگذریم...

چه زیباست آرزوهایم، لذتهایم و وسوسه های زیبایم.

می خواهم رها شوم از این همه بند جز یک بند شیرین مادر بودن.

او زیباترین وجود زندگی ام است. کودکم، دلبندم، امید آینده ام. او دوباره ی من است.

و چه سخت است تحمل آنکه نمی فهمد چه دل پرآشوبی داری!

بگذریم ...

فکرش هم مسموم است .

با نوای ترانه ای شاد می شوم و صدای زخمه ای بر تاری و آرزوی نواختن تنبور با رقص لرزان انگشتان در فضایی نورباران نوایی که تا آسمان می رود کاش فرشته بودم.


[ یکشنبه 92/4/30 ] [ 7:20 عصر ] [ سهیلا پیرهادی ]

اندوه پشت پنجره مترو در سیاهی محض فرو می رود و در پسش شاید حشره ای ، موشی و یا نمی دانم از از آن سوی سیاهی  بیرون بیاید و باز روشنی ایستگاه اما چه عجیب تا داخل ایستگاه نرسی نمی بینی از دور هیچ پیدا نیست جز اندوهی سیاه. زیر پاهای مردمی غریب، مردمی عجیب زیر چندین متر ماشین و موتور مخفی شده ام!

 


[ یکشنبه 92/4/30 ] [ 7:15 عصر ] [ سهیلا پیرهادی ]

کبوتر بودن خوب است به شرط آنکه مال کسی نباشی و بالهایت را نزده باشند وگر نه ترجیح می دهی مورچه باشی، نپری، کار کنی، اما مفید باشی.

 

 

 


[ یکشنبه 92/4/30 ] [ 5:58 عصر ] [ سهیلا پیرهادی ]

 

سفر تن راتا خاک تماشا کن

سفر جان را از خاک به افلاک ببین

گر مرا می جویی

سبزه ها را دریاب

با درختان بنشین


[ یکشنبه 92/4/30 ] [ 5:5 عصر ] [ سهیلا پیرهادی ]
About

یک انسان


فال روزانه
Blog Custom
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز ، نایت اسکین